از بیابان بوی گندم مانده است......عشق روی دست مردم مانده است
آسمان بازیچه ی طوفان ماست.......ابر نعش آه سرگردان ماست
باز هم یك روز طوفان می شود......هر چه می خواهد خدا آن می شود
می روم افتان و خیزان تا غدیر......باده ها می نوشم از جوشن كبیر
آب زمزم در دل صحرا خوش است......باده نوشی از كف مولا خوش است
فاش می گویم كه مولایم علیست......آفتاب صبح فرد ایم علیست
هر كه در عشق علی گم می شود......مثل گل محبوب مردم می شود
تا علی گفتم زبان آتش گرفت......پیش چشمم آسمان آتش گرفت
آسمان رقصید و بارانی شدیم......موج زد دریا و طوفانی شدیم
بغض چندین ساله ی ما باز شد......یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
یا علی گفتیم و دریا خنده كرد......عشق مارا باز هم شرمنده كرد
یا علی گفتیم و گلها وا شدند......عشق آمدقطره ها دریا شدند
یاعلی گفتیم و طوفانی شدیم......مست از آن دستی كه می دانی شدیم
یاعلی گفتیم و طوفان جان گرفت......كوفه در تزویر خود پایان گرفت
كوفه یعنی دستهای ناتنی......كوفه یعنی مردهای منحنی
كوفه یعنی مردآری مرد نیست......یا اگرهم هست صاحب درد نیست
عده ای رندان بازاری شدند......عده ای رسوایی جاری شدند
از سكوت و گریه سرشارم علی......تا همیشه دوستت دارم علی